سفارش تبلیغ
صبا ویژن



داستان زندگی من ..... - آسمان تنها

سلام به تمام کسانی که مانند آسمان تنها هستند .

همه این مواردی که نوشتم خودم خواستم که این جوری شد.

اگه خدا بخواد میخوام توی این دفتر خاطراتم چیزائی رو بنویسم که روزی برام تداعی بشه که من که بودم و چه شدم .البته با ذکر این موضوع که به کمک

خدا به این جا رسیدم .

 من کلاس اول دبیرستان شاگرد دوم کلاسمون بودم ولی حیف .......

حیف که اون موقع به بقیه توجه نمی کردم که چی می گن و چه کاری خوب و چه کاری خوب نیست.

توی همین مواقع  با کسانی دوست شدم که جرقه ای شدن تا من از حالت گاز به آتیش تبدیل بشم ، که باعث شدم خانواده و از همه مهم تر خودم

رو بسوزونم .

یکی از روزای خدا بود که یکی از ...رفیقام اومد گفت که چیزی دارم که می تونی انرژی بدنیت رو N برابر کنی منم خوشحال رفتم ولی ای کاش ....

اولین باری که مواد زدم اون جا بود درست شد 2هفته یک بار و بعدش هم شد هفتگی ..........

ادامه دارد .....

 

 



نویسنده » HIV . ساعت 8:33 عصر روز جمعه 85 اسفند 4