آرزو - آسمان تنها
چقدر آرزو داشتم دیگران حرفهای مرا بفهمند و چقدر دوست داشتم نگاه خیسم را درک کنند
چقدر دلم میخواست یکنفر به من بگوید:"چرا لبخندهای تو اینقدر بی رنگ است؟"
اما کسی نبود.
همیشه من بودم و من بودم و تنهایی همراه با دفتری پر از شعر!
آری با شما هستم...شما دوستانی که بی تفاوت از کنارم گذشتید...
حتی یک بار هم نپرسیدید:"چرا چشمهای تو بارانی است؟"
شما که بی رحمانه لبخند ساده ام را سوزاندیدو نگاه بی ریایم را خاموش کردید!
شما که یکسره به فکر خودتان بودید...
جرم من چیست؟؟؟
منی که خالصانه همه ی شما را دوست دارم و قلب کوچکم را مالامال از محبت نثار شما کرده ام...
شما چه کردید
؟؟؟


نویسنده » HIV . ساعت 1:25 صبح روز پنج شنبه 86 آذر 22